زندگی و فرهنگ مردمان یک شهر در اثر رویدادی قدیمی دستخوش تغییرات عجیبی شده است. این داستان، یک پسر نوجوان در این شهر رو دنبال می کند.جملاتی که را می خواستم به زبان بیاورم در ذهنم می گفتم اما خودم هم باورم نمی شد راست باشد. انگار خودم هم داشتم به کسی که در جای من نشسته بود نگاه می کردم. چهره گُر گرفته و بدن منقبضش را می دیدم. صدای تپش قلب و نفس های بریده اش را می شنیدم. نیازی به پرسش و پاسخ نبود. کافی بود به صدای لرزان و بزاقی که به زحمت قورت می داد، گوش کنم و دستهایش را که انگار نمی دانست با آنها چه کند ببینم تا بدانم که کسی که روبرویم نشسته یک دروغ گوست. یک شیاد حقه بازِ دغل کار......
زندگی و فرهنگ مردمان یک شهر در اثر رویدادی قدیمی دستخوش تغییرات عجیبی شده است. این داستان، یک پسر نوجوان در این شهر رو دنبال می کند.جملاتی که را می خواستم به زبان بیاورم در ذهنم می گفتم اما خودم هم باورم نمی شد راست باشد. انگار خودم هم داشتم به کسی که در جای من نشسته بود نگاه می کردم. چهره گُر گرفته و بدن منقبضش را می دیدم. صدای تپش قلب و نفس های بریده اش را می شنیدم. نیازی به پرسش و پاسخ نبود. کافی بود به صدای لرزان و بزاقی که به زحمت قورت می داد، گوش کنم و دستهایش را که انگار نمی دانست با آنها چه کند ببینم تا بدانم که کسی که روبرویم نشسته یک دروغ گوست. یک شیاد حقه بازِ دغل کار......