برزخ انتظارخانه]] و انباشتگاه]ی آدمی]زادگان است و آن]ها تا "اشراط]الساعه" به]جز از قصه]گفتن و قصه]شنیدن در آن]جا هیچ مصروفیتی ندارند. در رمان "دختران تالی" برزخی]ها دورهم می]نشینند، شب]های قصه برگزار می]کنند و روزگاری را که در دنیا گذرانده]اند، راویت می]کنند. تعدادی قصه می]گویند و جمعی هم که نوبت شان گذشته است، سرتاپا گوش می]شوند. در بالا بلند دانای]کلی هم نشسته است و آن]گاه که قصه]گویی لب می]بندد او رشته]ی سخن در دست می]گیرد. در رمان "دختران تالی" روایت بسان توپ فوتبالی "پاس" داده می]شود و در هر فصل توپ به پیش پای یکی می]افتد و بدون این]که روایت گسستی داشته باشد زاویه]دید تغییر می]کند و گاهی راوی اول]شخص، گاهی دوم]شخص و گاهی هم سوم]شخص است. "دختران تالی" قصه دخترانی]ست که از همان بدو تولد آن]ها را "عاجزه]ها و سیاه]سر" می]دانند و به آن]ها به چشم متاعی برای پولدارشدن و موجود]ی برای شهوترانی می]نگرند. و اما این دختران، بی]خبر از گرگانی که در کمین نشسته اند، دوست دارند عروسک]بازی کنند، بدوند، بخندند، درس بخوانند، دوست بدارند و دوست]]داشته شوند. قصه "دختران تالی" قصه]ی گیرودار امید و نومیدی]ست، قصه]ی عشق و نفرت است، قصه]ی آزادگی و بردگی]ست، قصه]ی بودن و نبودن است، قصه]®
برزخ انتظارخانه]] و انباشتگاه]ی آدمی]زادگان است و آن]ها تا "اشراط]الساعه" به]جز از قصه]گفتن و قصه]شنیدن در آن]جا هیچ مصروفیتی ندارند. در رمان "دختران تالی" برزخی]ها دورهم می]نشینند، شب]های قصه برگزار می]کنند و روزگاری را که در دنیا گذرانده]اند، راویت می]کنند. تعدادی قصه می]گویند و جمعی هم که نوبت شان گذشته است، سرتاپا گوش می]شوند. در بالا بلند دانای]کلی هم نشسته است و آن]گاه که قصه]گویی لب می]بندد او رشته]ی سخن در دست می]گیرد. در رمان "دختران تالی" روایت بسان توپ فوتبالی "پاس" داده می]شود و در هر فصل توپ به پیش پای یکی می]افتد و بدون این]که روایت گسستی داشته باشد زاویه]دید تغییر می]کند و گاهی راوی اول]شخص، گاهی دوم]شخص و گاهی هم سوم]شخص است. "دختران تالی" قصه دخترانی]ست که از همان بدو تولد آن]ها را "عاجزه]ها و سیاه]سر" می]دانند و به آن]ها به چشم متاعی برای پولدارشدن و موجود]ی برای شهوترانی می]نگرند. و اما این دختران، بی]خبر از گرگانی که در کمین نشسته اند، دوست دارند عروسک]بازی کنند، بدوند، بخندند، درس بخوانند، دوست بدارند و دوست]]داشته شوند. قصه "دختران تالی" قصه]ی گیرودار امید و نومیدی]ست، قصه]ی عشق و نفرت است، قصه]ی آزادگی و بردگی]ست، قصه]ی بودن و نبودن است، قصه]®